گفتگو

ساخت وبلاگ
با تو نفس کشیدنو دوست دارم.- تاریخ چیست؟گفتگوهای من و توو تمامِ روزهای داشتن تو.امروز بوسه‌های تو یادم آمدآه...مست می شود هواوقتی از ریه های تو بر می گرددنفس که می کشیدرختان تلو تلو می خورند.حرفهایی هست که نمی‌توانم بگویمشاید روزی آنها را برایت رقصیدمچون می‌ترسم با کلماتاز عهده بیان‌شان برنیایمهیچ نویسنده ای , عاشقانه هایش رااتفاقی به نگارش در نمی آوردهمیشه یک نفر هست که بِشَوددر هوای دلبرانه اش ؛نم باران رو حس کرد.آیا تا به حال عاشقی دیده ایدکه بپرسد چگونه باید عاشق شوم!؟مستی را دیده ای!که بگوید:ببخشید چگونه مست شوم؟مستان سوال نمی پرسندبلکه بی اندازه مست و عاشقند.. گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 23:04

با تو نفس کشیدنو دوست دارم.- تاریخ چیست؟گفتگوهای من و توو تمامِ روزهایی که تو را داشتم.امروز بوسه‌های تو یادم آمدآه...مست می شود هواوقتی از ریه های تو بر می گرددنفس که می کشیدرختان تلو تلو می خورند.حرفهایی هست که نمی‌توانم بگویمشاید روزی آنها را برایت رقصیدمچون می‌ترسم با کلماتاز عهده بیان‌شان برنیایمهیچ نویسنده ای , عاشقانه هایش رااتفاقی به نگارش در نمی آوردهمیشه یک نفر هست که بِشَوددر هوای دلبرانه اش ؛نم باران رو حس کرد.آیا تا به حال عاشقی دیده ایدکه بپرسد چگونه باید عاشق شوم!؟مستی را دیده ای!که بگوید:ببخشید چگونه مست شوم؟مستان سوال نمی پرسندبلکه بی اندازه مست و عاشقند.. گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1402 ساعت: 9:05

مـن هنـوز تــوام...!.آیا تو یک نفری؟یا مجموعه نفراتی؟یا ترکیبی از اشاره‌های سراسر تصادفیاز چهره‌های عزیزی هستی که می‌شناخته‌ام؟عمیقا نیاز دارم یکی به زور دستمو بگیرهببره لب دریابگه این تواین دریاتا میتونی باهاش حرف بزنمن به تو نگاه می کردم یادت هست؟تو روی درختها سبز میشدی و جوانه میزدیو جنگل گل می داد!تو به من نگاه میکردی یادت هست؟می خندیدم بلند بلندو باز هم به تو نگاه میکردمو تو به منیادت هست؟دستهایت ، و شانه‌هایتو آن مورب نورانی از چشمهایتاینها تمام حافظه من نیستتنها اشاره ‌ای از یادهای توستکه هنوز هم بوی دریا می دهد.. گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1402 ساعت: 5:24

بآ نَفَسآم رُویِ شیشِه مینِویسَم [اِسمِتُو].موقعی که برف می بارههمه جا ساکت میشهچون دونه های برفامواج صوتی رو جذب میکنن.آدمی هم که دوسش داریمثل برف میمونهوقتی میاد دیگه هیچ صدایی نمی‌شنویو چشمت دیگه هیچ جا رو نمی‌بینهفقط و فقط همون آدمو میبینیو توش غرق میشیحس جالبیه ...وقتی چشمام بازهفقط تورو میبینموقتی چشمام بسته‌سبازم فقط تورو میبینموقتی هستی، وقتی نیستیفقط تورو میبینمیعنی میرم جاهایی که قبلا با تو رفتمتو هستیمیرم جاهایی که با تو نرفتماما فکر میکنم که اگه تو بودیچقدر قشنگتر میشد همه چیزمن یه دونه از تو رو تو ذهنم ساختماونجا نگهش داشتم!می‌فهمییعنی من تویِ تو ذهنمو به کل دنیا ترجیح میدم!!. گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 18:17

بنویس "دوستت دارم"بدون اینکه از این دو واژه استفاده کنی.خواب دیدم...توی یک مهمونی دیدمت.وانمود می‌کردی منو ندیدی،اما آخرش یک جا رو مبل کنارم نشستیو دیگه نشد وانمود کنی.یهو چشم تو چشم شدی باهام.نگاه کردی.بعدم خنده‌ت گرفت،شروع کردی باهام حرف زدن.یه‌طوری که بعدش منتظر باشی بگم آره، حق با تو بود.که بگم من خیلی وقت‌ها‌‌ حواسم بهت نبودو بعد واسه این‌که دست تو رو آخر مهمونی گرفته‌ باشم،به تموم اشتباهات کرده و نکرده اعتراف کنم.دیدم دارم زور میزنم که من رو درست ببینی،جوری که هستم، جوری که بودم برات.بعد یهو صدات اصلا برای یکی دیگه شد.نمیشناختم صدات رو، حرفات رو.یهو مثل یک شکستنی،همه ی خوابم ترک خوردو از خواب پریدم.بیدار شدم دیدم مهمونی هم نیست،تو هم کنارم نیستی،هربار دیرتر و دیرتر به خوابم اومدی.اما عجیبه برام،هیچوقت تو خواب‌هام نشده منو تحویل نگیری.نشده ناراحت باقی بمونی؛نشده آشتی نکنیتهش. اعتراف زیاد گرفتی ها؟زیاد تو خواب‌هام ازت عذرخواهی کردم،اوضاع هم بوی درست شدن گرفتهبعد چنان حالی بیدار شدم که بیا و ببین.بعد آوردمش رو کاغذدیدم همه ی فیلمنامه ی خوابم با توچند خط بیشتر نیست.از اون بدتر‌ این که خودت یک بار برای همیشه رفتی،اما با خواب‌هام حساب کنی،تا حالا هزار بار بخشیدی و رفتی.... گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1402 ساعت: 14:10